چه کسی روابط بین فردی بهتری دارد ، برون گرا یا درون گرا؟

ارتباطات

از دوران مدرسه ، ما در معرض این پیام بودیم که درون گرا بودن مطلوب نیست.
اگر احساس می کنید درون گرا هستید ، حتماً والدین ، ​​معلم یا ارشد آگاه به شما توصیه کرده اند که کمتر خجالتی و رفتاری باشید.
با این حال ، آنچه برای شبکه مهم است شخصیت برون گرا طبیعی شما یا ظاهر جذاب شما نیست.
حتی اگر خجالتی و درون گرا هستید ، یا حتی اگر از اختلال ارتباطی خود آگاه هستید ، اگر برخی تکنیک های محکم را بیاموزید ، می توانید وضعیت خود را بهبود بخشید.
پروفسور آدام گرانت از مدرسه وارتون دانشگاه پنسیلوانیا در ایالات متحده ، که خود را فردی درون گرا معرفی می کند ، تحقیقات زیادی در مورد برون گرا و درون گرا انجام داده است.
این پروفسور یک روانشناس سازمانی است که در سن 35 سالگی جوانترین استاد سابقه دار در تاریخ وارتون شد.
وی با شرکت ها و موسساتی مانند گوگل ، والت دیزنی ، گلدمن ساکس و سازمان ملل متحد مشورت کرده است.
یکی از مطالعاتی که پروفسور گرانت انجام داد تعیین این بود که آیا رهبران درونگرا یا برون گرا کار بهتری با تیم های خود انجام می دهند.

Adam Grant, Francesca Gino, and David A. Hofmann(2010) The Hidden Advantages of Quiet Bosses

نتایج اعتبار سنجی نشان داد که رهبران درونگرا نتایج بهتری نسبت به رهبران برون گرا دارند.
بدون درک آن ، رهبر برون گرا تمایل داشت که آنقدر درگیر مسئولیت همه چیز باشد که احساس می کرد از آنچه دیگران می گویند می ترسد و نمی تواند از ایده های دیگران استفاده کند.
از سوی دیگر ، رهبران درونگرا در گوش دادن بهتر عمل می کردند و تمایل داشتند با آرامش محتوای گفته های اعضا را تحلیل و قضاوت کنند و راههایی را برای کارآمدتر کردن آن برای تیم در نظر بگیرند.
چنین نگرشی از رهبر باعث ایجاد انگیزه در کل تیم شد.
مطالعه پروفسور بر روی فروشندگان نشان داد که افراد درونگرا در روابط بین فردی به نتایج بهتری نسبت به افراد برون گرا دست می یابند.

Adam M. Grant(2013) Rethinking the Extraverted Sales Ideal: The Ambivert Advantage

در این مطالعه ، یک آزمایش شخصیت برای 340 فروشنده انجام شد و شرکت کنندگان در سه نوع برون گرا ، درون گرا و دو جهته طبقه بندی شدند.
به هر حال ، یک شخصیت دو جهته شخصیتی است که در جایی بین برون گرا و درون گرا قرار می گیرد.
سپس عملکرد فروش شرکت کنندگان را ردیابی و ثبت کردیم و پس از سه ماه رتبه بندی به شرح زیر بود

  1. دو طرفه
  2. درونگرا
  3. شخصیت برون رفت

فروشندگان دو طرفه 24 درصد بیشتر از افراد درون گرا و 32 درصد بیشتر از برون گرا فروش داشته اند.

چرا افراد برون گرا چند ظرفیتی و فشار زا دوری می کنند

به طور کلی ، در زمینه فروش ، تصویری از شخصیت برون گرا وجود دارد که به صورت تهاجمی به آن نزدیک می شود و فروش می کند ، که نتایج خوبی را به دنبال دارد.
با این حال ، مطالعه پروفسور گرانت نتیجه متفاوتی را نشان داد.
پروفسور تحلیل زیر را انجام داد.
“اول ، فروشندگان برون گرا تمایل دارند بیشتر از دیدگاه خود نسبت به مشتری فکر کنند. فروش نیاز به قاطعیت و اشتیاق دارد ، اما باید بر اساس علایق و ارزشهای مشتری باشد.
“ثانیاً ، فروشندگان برون گرا تمایل دارند که مشتریان را در مورد خود تصور بدی نشان دهند. هرچه بیشتر با اشتیاق در مورد ارزش محصولات خود صحبت کنند ، بیشتر مشتریان فکر می کنند که بیش از حد اعتماد به نفس دارند و بیش از حد هیجان زده هستند.”
به عبارت دیگر ، یک رویکرد بیش از حد فشار آور می تواند در زمینه فروش مضر باشد.
این امر در روابط انسانی نیز صادق است.
این غیر معمول نیست که یک شخصیت برون گرا که به نظر می رسد صریح و برای بسیاری از افراد جذاب است ، در واقع از طرف مقابل طفره رود ، او فکر می کند که آنها فقط در مورد خودشان صحبت می کنند و به آنچه باید بگویند گوش نمی دهند.
با این حال ، افراد برون گرا نسبت به واکنش های اطرافیان خود حساس نیستند ، بنابراین می توانند بدون نگرانی به همان شیوه به ارتباط خود ادامه دهند.
در نتیجه ، حتی اگر کسی شما را ترک کند ، برون گرا آشنایی بعدی را خواهد داشت که به حرف گوش کرده و حفره را پر می کند.این یک روش شبکه سازی است ، اما یک رابطه سودمند متقابل نیست.

آنچه درون گرایان فاقد تجربه هستند ، می توانند در تکنیک جبران کنند.

نکته مهم در اینجا از منظر “برونگراها بد هستند” یا “درونگراها مشکل دارند” نیست ، بلکه این است که با تکنیک های مناسب ، افراد با هر دو گرایش می توانند به دو جهته بودن نزدیک شوند.
“برخی از افراد ممکن است با اصطلاح” تکنیک های معاشرت “دفع شوند ، زیرا تصور می کنند که کلاهبرداری برای فریب دیگران است.
با این حال ، هرچه بیشتر درون گرا باشید ، بیشتر از یادگیری این تکنیک ها سود خواهید برد.
این به این دلیل است که افراد درونگرا و خجالتی به طور فاحشی تجربه ندارند.
من دقیقاً می دانم منظور شما چیست ، زیرا من آنجا بودم. حتی اگر تصمیم دارید در حال حاضر در مورد شبکه فعال باشید ، نمی دانید اولین قدم را کجا باید بردارید.
به عنوان مثال ، حتی وقتی با فردی ملاقات می کنید که می خواهید او را بشناسید ، پس از گفتن “از ملاقات با شما خوشحالم” ، ممکن است از خود بپرسید که “بعدمان چه می کنیم؟ این به این دلیل است که این س becomesال مطرح می شود” از کجا می رویم اینجا؟
مهم نیست که چقدر می خواهید با کسی در قلب خود آشنا شوید ، اگر آن را از طریق گفتگو و عمل نشان ندهید ، آن را نخواهید گرفت.
اگر طرف مقابل در حالی که مشغول تردید هستید گیج و بی دست و پا شود ، هم زمان را از دست می دهید و هم فرصتی را از دست می دهید.
اگر بدون یادگیری تکنیک ها وارد یک موقعیت ارتباطی شوید ، متوجه خواهید شد که هرچه ارتباط برقرار کنید ، معاشرت برای شما دشوارتر خواهد بود.
در مقاله ای جداگانه ، من تکنیک های مبتنی بر روانشناسی و اقتصاد رفتاری را معرفی خواهم کرد ، مانند تکنیک هایی برای خواندن ذهن طرف مقابل ، عبارات کلیدی برای ترغیب افراد در اولین ملاقات با شما ، نحوه برقراری ارتباط با افراد برای افزایش روابط شما. صمیمیت و نحوه ایجاد گفتگو که تأثیر خوبی بر شما بگذارد.
یادگیری یک تکنیک چیز ناجوانمردانه ای نیست.
اگر شما مانند من درونگرا و خجالتی هستید ، تکنیک ها کمبود فرصت ها را جبران می کند و به شما شهامت می دهد که وارد دنیای ارتباطات شوید.

Copied title and URL