آیا ما می آموزیم که بخاطر اینکه بخواهیم بخندیم ، بخندیم یا این یک پاسخ فطری است؟
این سؤالی است که روانشناس ، پروفسور کلارنس لوبا ، از او خواسته است که از فرزندان خود ، و نه کمتر ، به عنوان آزمایشگر استفاده کند.
در سال 1933 او تصمیم گرفت كه در حالی كه او را می گویید ، در حضور فرزند اول خود خندیده نشود.
بنابراین زندگی روزمره در خانواده لوبیا جز یک دوره آزمایشی ویژه عاری از تلاش نبود.
در این دوره ، او صورت خود را با ماسکی که سفید کردن پسرش را پوشانده ، جلوی چهره خود پنهان می کرد.
حتی کنه نیز کنترل شده بود.
ابتدا او را به آرامی غلغلک می زد ، سپس با قاطعیت تر.
ابتدا زیر بغل ، سپس دنده ها ، به دنبال چانه ، گردن ، زانوها و پاها.
خانم Leuba لغزید
طبق گزارش ها ، همه اوضاع تا اواخر آوریل 1933 خوب پیش رفت که همسرش ناگهان همه پروتكل ها را فراموش كرد.
پس از حمام پسرش ، به طور اتفاقی با استفاده از واژگان: “فنری ، فنری” ، با خنده کوتاه بر روی زانوی خود با خنده اداره کرد.
آیا آزمایش خراب شد؟
لوبيا مطمئن نبود.
اما پس از هفت ماه ، تنها با یک دوره خنده در ارتباط با استفاده از نتایج ، درگیر شد.
پسرش با خوشحالی وقتی خاموش کرد خندید.
به نظر می رسد که خندیدن هنگام تیک زدن یک واکنش ذاتی است.
با این وجود ، لوبا از این راضی نبود و تصمیم به انجام همان آزمایش در مورد فرزند بعدی خود ، دختری گرفت.
این بار همان رویه آزمایشی اجرا شد و ظاهراً تمایلات “فنری ، فنری” خانم لوبا در ماههای چهاردهم سپری شد.
در پایان ، همان نتایج Leuba به دست آمد – دخترش که با وجود اینکه هرگز به نمایش در نیامده بود ، به طور خودجوش می خندد.
نکات جهشی
اما این همه روش های تجربی و چهره های پشت پرده پنهان در خانه Leuba نبوده است ، در واقع پروفسور Leuba باید تبدیل به یک متخصص برجسته باشد.
او بهترین راه برای خندیدن فرزندانش این بود که به طور مستطیلی دنده ها و زیر بازوها را بزنید.
عنصر تعجب در تولید پاسخ حداکثر حداکثر اهمیت نیز داشت.
وی مشاهده کرد که فرزندانش سطح چشمک زدن را از محاصره انگشت خود کنترل می کنند ، اما پس از آن تقاضا می کند که بیشتر از آن چشم پوشی کند.
Reference
Leuba, C. (1941) Tickling and laughter: two genetic studies. Journalof Genetic Psychology.